وبلاگ :
remeMber me
يادداشت :
-20-
نظرات :
0
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
alireza
از وقتي که ســـيگار رو بخاطر تـــــــو ترک کردم ،
هر وقت مي خوام سردردام و خسته گيهام و دلتنگي هام و . . .
با اونا پُــــر کنم، به روياشون پناه مي برم !!
مي دوني چرا ؟!
چون که من مثل يه مرد روي حرفم ايستاده ام.
يادته گفتي به خاطر من اگه مي خواي ترک کني نمي خوام ،
چون يه روزي دوباره شروع مي کني؟
امروز 10 ساله که سيگار رو ترک کردم و تقريبا 9 ساله که تو منو ترک کردي. چه جالبه !!!
دقيقا مثل من روي حرفت وايستادي و دوباره اعتياد رو شروع نمي کني ، فقط با يه فرق کوچولو:
اونم توي طعمش. طعم تلخ سيگار و طعم شيرين دوستي.
هر چند که شايد يه روزي دوستي هم تبديل بشه به يه طعم تلخ مثل سيگار.
همش تو رويا هام و حتي تو نوشته هام دارم خودم رو با سيگارهاي مجازي سرگرم مي کنم.
دقيقا مثل زماني که تو خودت رو با روياي من سرگرم مي کردي.
هر روز که دلم مي گيره ( مثل امروز ) شروع مي کنم به نوشتن.
اين کار رو تو يادم دادي.
فقط کافيه که ليست آهنگهاي مخصوصم رو باز کنم
و همگام با نت هاي تلخ و سرد
و غمناکشون دستام رو روي صفحه کليد بيارم تا بشه يه متن ناب.
يه متني که يه مست يا يه خمار يا هر معتاد ديگه اي هم نمي تونه بنويسه...