• وبلاگ : remeMber me
  • يادداشت : -20-
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    امشبــــــــــــــ اگر مينويسم مستم به پاي حال خـــرابـــم بگزاريد
    نــــوشتــــــــــــــه هايم را . . .

    ف اح ش ه آرام درون گـــوشم زمزمه ميکرد:"دوست دارم عروسکم ؛

    آرام نـفـسش به تــــــنـم ميخورد ,
    لبــــــــانــش ساييده ميشود به تنم ,
    آرام دستش را درون مــــــوهــايـم ميکشيد . . .
    در آغــــــــــــوشش مانند سگي بودم نزد صاحبش هر کس نميدانست ميگفت: گويا مادر محبتي به اين پسر نکرده که هم اينک براي محبت دروغين يک دختر غش ميکند !!

    مانند فيلم ها کل اتــــــــــاق پــره شـمـع بود
    آهـنـگـــــ به زبان اسپانيايي صـــدايـش مي آمد . . .
    با من آرام در حال عـشـق بـــــــــــــــــازي بود . . . .

    ف ا ح ش ه با يک ســــيـــگــــــــــــار
    و يک بــــوســـــــــــه ؛ قــلـم را به دستم ميدهد
    ميگويد: برايم بــنــويــس . . .
    چــقــدر بي ارزش شده ام ؛

    با يک ســـــيـگــــــــار و يک بــــــوســـه خود را فــروخـتـم !!
    تلخي سيگـــــــــــــــار را باور کنم يا شيريني يک بــوسه را ؟!!

    حالا يکسال گذشته است ميدانم دختران تايلند پاک تر از
    دوست دختر من بوده اند !
    ميدانم پري بلنده زمان شاه کم تر از
    دوست دختر من س ک س داشته است !
    ميدانم دوست دختر من براي من بود + چند نفر ديگر !!


    فقط يکــــــــــــــــــــــــــــ خط مينويسم!
    لذتي که در خـــيــانـتــــــــــــــــــ است در عشق نيست !!!
    چــــــــــــرا ؟!!