• وبلاگ : remeMber me
  • يادداشت : fiX poSt
  • نظرات : 15 خصوصي ، 108 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    + ati 

    حـَجـم تنـهـايـے مَـ??

    قَــ? آغـوش تـوسـت

    تَنگـ ?ر آغوشَم گـــ ــــ ـــيـر

    تا وُسعَت تـنهـايـےاَم کـوچَـکـ تَر شـو? ...



    [خجالت][بوسه]
    [گل]

    کلاغ جان…
    قصه من به سر رسيد…
    سوار شو…
    تو را هم تا خانه‌ات مي رسانم
    بعد صبحانه ابروهايش بالا رفت . . .
    دنبال کيفش روي صندلي کناري گشت.
    درش باز بود. پاکت سيگارش را درآورد.
    با چشمهاي مهربان تعارف کرد: سيگــــــــــــار ؟!
    مات اداهايش، لبخند زدم : نــه !
    يکي گذاشت کنار لبش. گوشه ي ديگر لبش گفت:
    هر وَخ بعد ِ صبونه دلت سيگار خواس،...
    "خــواس" را کشيده و دلبرانه گفت: کبريت زد،
    نگرفت. کبريت دوم گرفت. جمله اش را تمام کرد:
    بدون که سيگاري شدي!"
    خنديديم،
    خنده اش رفت پشت دود غليظ اولين پک که صورتش را هم از من گرفت
    آخرين جرعه ي چاي صبحانه که از ته ليوان سرازير شد روي زبانم،
    ديدم شانزده سال است بعد صبحانه به او فکر مي‌کنم !!
    + ati 

    پُک به پُک ثانيه ها را دود ميکنم.
    .نخ به نخ عمر را خاکستر
    ..
    زير سيگاريِ تو شد دلِ من..
    داغ ديدُ شکست آخرِسر..
    [خجالت]
    پاييز که شد؛

    به جُرمِ کم کاري اخراجش کردند؛

    رُفتگري که عاشق شده بود؛

    و برگ ها را قدم مي زد و جارو نمي کرد ...

    ميـســـــــــيــــــ
    شيـرينيـم چمشــ
    پستـتــم عـاليـــ بــود


    خدايا
    يا خيلي برگدون عقب
    يا خيلي بزن جلو
    اينجاي زندگي دلم خيلي گرفته
    ......................
    نسلي هستيم که وقتي حوصلمون سر ميره
    با احساساته همديگه بازي ميکنيم
    ...............................
    کاش ميدونستي
    اوني که نشسته
    هميشه خسته نيست !
    شايد جايي براي رفتن نداره
    ...................
    هيچ قــــطاري از اين اتــــاق نمي گذرد
    من اينجــــا نشسته ام
    و با همين سيـــــ ـگار
    قــــطار مي آفرينم
    نمي شنـــوي …!؟
    سرم دارد سوتــــــ ــ ـ مي کشد …
    ....................
    بـزرگ تـر کـه شـدم ..
    داسـتـانـي خـواهـم نـوشـت کـه کـلـاغ هـايـش قـصـه بـبافـنـد و
    آدم هـا را بـه هـم بـرسـانـنـد!
    .....................
    خيلي وقت است که کــــات گفته ام . . .
    ولي تو همچنان برايم بــــازي ميکني . . .
    ...............
    در کودکي در کدام بازي ، راهت ندادند ،
    که امروز ، اينقدر ديوانه وار ،
    تشنه ي “بازي کردن” با آدم هايي؟!
    ..........................
    تلفنت بوق اشغال ميزند ، گوشي را بد گذاشته اي يا دلت را ؟
    .................
    فقط يکــيو مي خوام که باهاش برم کافه …
    ربات هم بود…بود!
    بي احســاسيش شــرف داره به احساس ِ بعضي ها!
    ..............................
    لباس فرشـــتگان را مي پوشند آدم ها
    هنگام قضــاوتِ يکديگر
    .........................
    به آخر تلخــــي نزديکيــــم
    مگر دســــت هاي خدا شيرينمــــان کند!
    ..........
    آلـــيــــس کـــجـــايـــي؟!
    بـــيـــا …
    ايـــنـــجـــا عــجــيـــب تــريــن ســـرزمــيــن دنـــيــاســت . . .
    ...........................
    سلام
    منتظرم نگاه مهربونتم مهربون

    / . . . هـنـوز دلــ??ـوشــم بـہ " ??ــدانـگـہـدارت " ؛

    اگـر نـمـے ??ـواسـتـے بـرگـردے ،

    اصــرارے نـبــود ?ـہ

    ??ــدا مـرا نـگـہ دارد . . ./

    اين روزها به جاي "شرافت" از انسانها...

    فقط "شر" و "آفت" ميبيني!

    وقتي کسي اندازت نيست....

    دست به اندازه ي خودت نزن...

    حسين پناهي

    سلام دخترک خوبي رفيق؟
    مرسي که سر زدي...
    از جنس وبت خوشم اومد...
    فضاي متفاوتي داره...
    خوندمت...

    قلمت کوک...
    شرمنده ام مادر
    زماني که تو آشپزي ميکردي و هيچگاه از کمر و زانو درد خود شکايت نکردي، من با خيال راحت به مبل تکيه داده بودم
    زماني که تو سفره را براي صرف شام ميچيدي
    من با خيال راحت غرق در گوشي خود بودم
    زماني که تو ظرفها را ميشستي من به سريال تلويزيون نگاه ميکردم...
    حال دوران کودکي به جاي خود
    سلامتي همه ي "مادران"

    azizam man filter nemisham...akhe too vebam chizi nis ke filter konan
    ajab namei bud nameye fereydun farokhzad be faheshe!
    are etefaghan mahsa ke ashegheshe
    omidesh shode un
    hala kesheshe ajibi dare
    man dishab delam vasash tang shode bud
    nesfe shab be mahsa s dadam ke delam vase hadi tang shode
    hamin alanesham tange
    nemidunam in che hesie engar delam mikhad bebine :(
    azizam cheqad khub dark kardi ke che ruze bozorgi baram bud
    are vaghan in yani eshgh
    hala in bande khoda nabinae doctore cheshmesh ke amrikast behesh goft amalet mikonam 80 darsad mimiri 20 darsa mibini
    vali enghad hadaf o omid dare goft na mikham zendeg konam!
    bavarat nemishe kur madarzad budan yani chi
    un hich darki hata az rangaha ham nadare
     <      1   2   3   4   5    >>    >